ماه: آذر ۱۳۹۱

از غروب دل انگیزروز بیست و هفتم آذر ماه سال نود و یک   نتوانستم بگذرم غروبی بسیار دل انگیز در هوای سرد ولی مطبوع بدون دود و دم، درست بعد از اذان مغرب  رنگ آسمان مرا مجذوب خود کرد  من نیز بر آن شدم تا لحظات ناب وسرخ گون  مغرب را ثبت کنم ، هر چند که دوربین من  اندک بضاعتی در ثبت ظواهر معمول را هم ندارد چه برسد به چنین نعماتی اما به امتحانش می ارزید به هر حال زندگی ما ایرانیها به آزمون و خطاهای مکرر گره خورده !در آسمان بی تحرک و بُق کرده ی ادامه مطلب غروب دل انگیز پاییزی در تهران→

کیک پنیر یا به قول فرنگی ها  چیز کیک  و خانواده ای که پنیر خور نیستند!!! ما شاید پنیر خور نباشیم اما پنیر خورها را دوست میداریم برای همین این پست را به چیز کیک خورهای قهار هدیه می کنم.  اما بگذارید اعتراف کوچکی بکنم آنهم اینکه منی که میانه ای با این جور ” چیز” ها ندارم و کمتر سراغ کیک های چرب و چیلی می روم  اگر بگویم صد دل که گزاف گفته ام اما یک دل عاشق بافت و مزه ی این کیک شدم و تصمیم گرفتم  هر از چند گاهی راهم را بیراه کنم و سری ادامه مطلب کیک پنیر (چیز کیک) ابروباد→

اولین باری که مربای به خوردم خیلی کوچک بودم ولی  به خوبی یادم می آید بعد از پختن مربا کلی ذوق زده شده بودم که “به زرد” را داخل قابلمه انداختیم و”به صورتی”  رنگ بیرون آوردیم. برایم سوال شده بود رنگ زرد چطور صورتی رنگ شد. مادرم در جواب کنجکاوی و سوالات من می گفت جنس قابلمه و آب لیمو باعث شد تا رنگ  میوه  تغییر کند من همیشه جواب های مادرم را قانع کننده می یافتم چراکه  برای هر کودکی مادرش نه تنها امن ترین جان پناه دنیاست بلکه مربی و استاد بزرگ او نیز به شمار می رود ادامه مطلب مارمالاد به→

در خانه ما کسی طرفدار ماکارونی و پاستا نیست اما به دلیل اینکه نجات بخش آشپز باشی  در مواقع اورژانسی می باشد هیچگاه از منوی غذا حذف نشده است. مثلا فرض کنید مهمان ناخوانده ای از راه می رسد و شما هم تعارفی می زنید که بفرمایید ناهار یا شام در خدمت باشیم الان که وقت رفتن نیست ای بابا یک نان و پنیری هست دور هم می نشینیم و می خوریم، تعارف هم که آمد نیامد دارد تعارف مقبول واقع می شود و شما می دوید طرف اشپزخانه و اینجاست که ماجرا شیرین می شود… این دقیقا همان اتفاقی ادامه مطلب پاستای بادمجان→