دوناتس

مادربزرگ من که ما او را خان ننه صدا می زدیم با ما زندگی می کرد، مرحومه ی بزرگوار طرفدار پر و پا قرص آمپولهای  ویتامین از انواع مختلف بود؛ بار ها می شد که دستم را میگرفت و به تزریقاتی نزدیک خانه مان  می رفتیم تا طبق برنامه اش آمپول های ویتامین کا و ب کمپلکس خود را بزند. من نیزهمیشه انتظار آن سفرهای کوتاه تا تزریقاتی را داشتم زیرا یک نانوایی فانتزی در طبقه ی همکف همان ساختمان بود که دوناتس های بسیار خوشمزه ای می فروخت. من عاشق دوناتس های نارگیلی اش بودم .وقتی به تزریقاتی می ادامه مطلب دوناتس

پیراشکی گوشت

دستهای تا آرنج بالازده  و کاسه ای پر از خمیر که مثل بادکنک باد کرده آماده ی ترکاندن است!! البته ترکاندن خمیر سر و صدایی ایجاد نمی کند اما اگر شور و نشاط ورز دادن خمیر بیشتر از بادکنک بازی کردن و ترکاندن  آن نباشد کمتر هم نیست.   جنب و جوشی که در خمیر درست کردن است مثل سماع است البته بسیار پر معنا تر ، هدفدارتر و پر ثمر تر !  با بسم الله شروع می کنی خمیر را چنگ می زنی و ذکر می گویی : یا خالق  یا رازق و همینطور جلو می روی و غرق در ادامه مطلب پیراشکی گوشت