ز خاک کرببلا بوی سیب می آید

محرم آمد، عاشورا تمام شد  شب شام غریبان گذشت  و دختر بدر دُجی عزادار است گاه حسین می گوید گاهی عباس  گاه علی اکبر  گاهی علی اصغر و ….. خانواده ی حسین علیه السلام  آهسته به گریه و نوحه مشغول اند. کاروان بشریت خمیده در زیر بار ظلم می رود تا رسالت سالارش را به گوش جهانیان برساند.  سر ها بر سر نیزه  به دنبال ساربان می روند تا بگویند آی مردم  این سر جدا شده ز تن مبارکش  سر حسین توست. ای مردم این سر همان کسیست که در بزرگواری مظلومانه ی خود  لبیک گو می خواهد بیایید همانند  آنهاییکه  هل من ناصر ینصرنی اش را از یک گوش شنیدند و از گوش دیگر به در کردند نباشیم.  ندای لبیک خواه امام مظلوم هنوز جاری است  خدا کند که بتوانیم به آزادگی حُر برسیم !

عاشورا  حس بندگی و قربتاً الی الله را درهمه بیدار می کند همگان به صحنه می آیند چه بد چه خوب چه پارسا  و حتی ستمکار  نیز اشکی از گوشه ی چشمش جاری می شود. همگان ساعتی را خالصانه در عزای سالار شهیدان شرکت می جویند. لحظات قشنگی که همه با هم برابر شده ریا و نقش بازی کردن را کنار گذاشته  بی ترس و تزویر همه به فکر ثواب و تبرک می شوند.  حالا چرا این بشری که به خوب بودن تمایل دارد بیشتر اوقات در عمل بد عمل می کند چرا؟ به نظر من عاشورا  تلطیف روح بشری است.نظر شما چیست؟

عزاداریهاتان مقبول درگاه الهی و انشاءالله خداوند باری تعالی شفاعت حسین ع را در صحرای محشر به همگی مان عطا کند. آمین

 

 

Related Posts Plugin for WordPress, Blogger...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*